تولیدی 06 فروردین 1394 - 9 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

گزیده ای از وصیت نامه شهید اصغر صمدی

به گزارش آوای ورزقان، شهید گرانقدر اصغر صمدی در سال ۱۳۴۸ در یک خانواده مذهبی فقیر و بی چیز چشم به جهان گشود وی تحصیلات اولیه خویش را در دبستان روزبه گذراند و تحصیلات راهنمائی را که مصادف با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در مدرسه راهنمایی شهید رجایی ادامه می داد. انقلاب اسلامی دگرگون شدن وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران ایشان را نیز همچون هزاران مرد و زن ایرانی وا می داشت که با پیروی از رهنمودها و خط مشی پیامبر گونه رهبر کبیر انقلاب در جهت اهداف عالیه جمهوری اسلامی گام بر دارد.

بسیجی شهید که در اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی از سن کمی برخوردار بود ولی اراده و قلبش مانند کوهی استعمار در برابر دشمنان و منافقان قدافراشته بود، فعالیتهای مذهبی خود را در انجمن اسلامی مدرسه و خصوصاً در پایگاه مقاومت سالار شهیدان به طور جدی آغاز کرده و ادامه می داد و جوانان و هم سن و سالهای خود را همیشه امر به معروف و نهی از منکر می کرد و همیشه در مساجد حضور داشت و در دعای کمیل و توسل و کمک به رزمندگان اسلام پیشقدم بود و در همه حال در گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) قدم بر می داشت.

شهید بزرگوار که چندین ماه در جبهه های غرب کشور جهت دفاع از دین میهن اسلامی حضور داشت، برای بار دوم در یک پیمان جمعی که بچه های مسجد پایگاه مقاومت سالار شهیدان جهت رفتن به جبهه می بندند، شرکت کرده و قرار می شود که فردا عازم شوند که در این رابطه با پای صحب مادرش می نشینیم.

شب ساعت ۹ بود که پسرم با یک بسته شیرینی وارد شد، این بار آمدنش با وقتهای دیگر کلی فرق می کرد بعد از سلام و علیک با تمام خواهران و تنها برادر کوچک خود که در آن زمان ۴ سال بیشتر نداشت روبوسی کرد و دست من و پدرش را بوسید. گفتم اصغر شیرینی را برای چه آوردید؟ گفت: مادر سفر بزرگی را در راه دارم، تمام بچه های مسجد تصمیم گرفتیم که فردا عازم جبهه شویم گفتم پسرم شما تازه از جبهه برگشتید، پدرت تنها و پیر است. فعالاً یک دفعه بس است در ثانی تا عید نوروز فقط ۲۰ روز وقت داریم، خواهش دارم عید نوروز را با هم باشیم. اصغرم که تبسمی بر لب داشت، دست در گردنم انداخت و گفت: مادر بهترین عید، رفتن به جبهه و پیوستن به رزمندگان است. من هم که دیگر حرفی نداشتم شیرینی را باز کردیم و خوردیم.

شهید اصغر صمدی دو هفته بعد از رفتن به جبهه به تاریخ ۲۱/۱۲/۶۳ در عملیات بدر نبرد با دشمن متجاوز به لقاء الله پیوست.

در زیر وصیت نامه این شهید بزرگوار را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قتلو فی سبیل الله امواتا و بل احیاء عند ربهم یرزقون   « قرآن کریم »

گمان نکنید کسانیکه در راه خدا کشته می شوند مرده اند مگر آنها زنده و در نزد خداوندیشان روزی می خورند و با درود بیکران به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام امت خمینی بت شکن و سلام بر شهیدان و با آرزوی پیروزی نهائی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی و آرزوی طول عمر بر امام امت. ای جوانان نکند در غفلت بمیرد که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرد که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد و ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرد که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و یا دوستان وصیتی که به شما دارم این است که نگذارید اسلحه من در زمین بماند بروید، بردارید و با دشمن مبارزه کنید و ای دوستان در پشت جبهه مبارزه کردن با منافقین باعث پیروزی اسلام است و خواهش دارم که مسجد و پایگاه مقاومت را خالی نگذارید و در مدرسه فعالیتهای اسلامی انجام دهید که مدرسه یک سنگر بزرگ است و برادران دعا را از یادتان نبرید که دعا اسلحه مومن است همیشه دعاگوی امام امت باشید و ای خانوادههای شهدا نگران و ناراحت نباشید که پیروزی نهایی انشاءالله به زودی است و باری ای مادر مبادا از رفتن من نگران و ناراحت باشی مبادا بر من گریه کنی مگر بر حسین (ع) گریه کنی و مادرم افتخار کن که یک فرزندت در راه خدا شهید شده است و مرا حلال بکن و باری پدرم که مرا بزرگ کردی اصلاً خودت را نگران و ناراحت نکن فقط افتخار کن که پسرم شهید شده و باری مادرم و پدرم برادرم را طوری تربیت کن که راه حسین (ع) و راه من را ادامه دهند انشاءالله.

ملت شهید پرور بخش ورزقان همیشه در دعا کمیل و راهپیمای شرکت داشته باشید و همیشه به جبهه ها کمک بکنید و مرگ حق است چه بسا که مرگ در راه خدا باشد وای منافقان بدانید که نابودی شما به خواست الهی به همین زودی است و من که بنده گناهکار از دنیا رفتم شما سنگر من را خالی نگذارید بیایید در جبهه ها حق علیه باطل قیام کنند و در آخر وصیتی دارم به مسئولین که حق را در کارهایشان رعایت فرمایند و با عدل و داد در جامعه اسلامی کار بکنند که خداوند همیشه یار و پشتیبان شماست و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود و در پایان وصیت نامه بنده برادر حقیر شما اصغر صمدی سلامتی شما و امام امت را از خدای بزرگ می خواهم .

و در آخر شعار مرگ بر آمریکا را از یادتان فراموش نکنید

مرگ بر آمریکا

مرگ بر آمریکا

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

 

نویسنده
احمد مظفری
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *