به گزارش آوای ورزقان، علیرضا سعید آبادی کارشناس ارشد روابط بین الملل/ طی یادداشتی نوشت: نظریه بازدارندگی از جمله نوع هستهای آن مبتنی بر رهیافت واقع گرایی و رویکرد قدرت است که بر اساس آن تحصیل قدرت، تقویت بینه دفاعی و تهاجمی نیروهای خودی، ایجاد ترس و بالا بردن هزینههای درگیری احتمالی برای دشمن و پیشگیری از وقوع آن در آینده از اهداف اصلی کشورهاست. دیپلماسی و گفتگو به دنبال تأمین منافع ملی از تمامی راههای مبتنی بر همکاری و طرق مسالمت آمیز است. سوال این است دیپلماسی هستهای ایران در دو دهه اخیر، در چارچوب سناریوهای بازدارندگی قابل تبیین است یا همکاری و یا ترکیبی از هر دو؟ و این که برنامههای هستهای ایران با توجه به اهداف صلح آمیز آن میتواند بازدارندگی هستهای ایجاد کند؟ ادعای شورای امنیت و گروه ۱+۵ این بوده که این برنامهها، تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است. چگونه میتوان بین این دو وضعیت، توازن به وجود آورد به گونهای که این انرژیها در کشور توسعه یابد؟ از تهدیدهای بیرونی کاسته شده و فرصت بهانه جویی نیز از دشمنان گرفته شود؟
کشورها در محیط بینالمللی با هیجانات زودگذر تصمیم نمیگیرند و بر پایه اهداف ملی و ظرفیتهای موجود، محاسبات دقیق برای برنامههای راهبردی و دوستان و دشمنان خود دارند. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. تعریف دوستان و دشمنان با وقوع انقلاب اسلامی تفاوت معناداری با گذشته یافته است. حوادث دهه اول در کشور پیامد این تغییرات بشمار میرود. دورههای متمادی پس از دفاع مقدس مردم ایران سپریشده و دولتهای متعددی آمدهاند و رفتهاند اما در اصل، انقلاب اسلامی همه اتفاق نظر دارند. آنچه باید تقویت شود اعتماد مردم به برنامههای راهبردی کشور است. برنامههای هستهای در داخل با دو دیدگاه عمده مواجه است. دیدگاه اول معتقد است این برنامهها با اهداف صلح آمیز خود توان بازدارندگی دارد و میتواند جلوی تهدیدها را بگیرد و توطئههای دشمنان را مهار کند. این دیدگاه، دیپلماسی هستهای بازدارنده دارد. دیدگاه دوم مخالف استفاده از توان هستهای کشور در صحنه رقابت با قدرتهای جهانی است و ورود به عرصه این رقابتها را مغایر با اهداف توسعه ملی و کاهنده قدرت ملی میداند و دیپلماسی آن بر پایه همکاری است.
برای درک درست این دو دیدگاه باید به چند واقعیت عمده توجه کرد: اولاً، تصمیم گیری نهایی درباره برنامههای هستهای ایران و استقلال کشور دو روی یک سکه هستند و هر دو اموری داخلی محسوب میشوند. ثانیاً، سرمایه گذاریهای عظیمی برای پیشبرد برنامههای اتمی کشور در دهههای اخیر با وجود تنگناهای اقتصادی صورت گرفته و نادیده انگاری آنها مدبرانه نیست. ثالثاً، فناوری هستهای زیربنای برنامههای توسعه ملی در آینده است و بهره برداری از آن در انحصار چند کشور معدود است. رابعاً، جمهوری اسلامی ایران به چرخه کامل این فناوری دست یافته و اکنون کشور ما، در باشگاه قدرتهای هستهای جهان قرار دارد. خامساً، تعاملات هستهای از جنبههای نرم افزاری قدرت و قواعد آن پیروی میکند و چالشهای هستهای از بعد سخت افزاری قدرت قابل ارزیابی است. در حال حاضر، استفاده از هر دو جنبه سخت و نرم قدرت، به اجماع نسبی نیروهای سیاسی و پیروان دو دیدگاه یادشده در مسئله هستهای نیازمند است.
تحولات و روندهای موجود در منطقه خاورمیانه و جنگهای نیابتی، نشانههای روشنی برای غلبه رهیافت مبتنی بر قدرت به جای همکاریهای بینالمللی است. البته این به معنای لزوم جایگزینی فوری سیاستهای تهاجمی به جای برنامههای دفاعی نیست اما خوش خیالی است که از امکانات ملی خود به درستی استفاده نکنیم. دستیابی به فناوری هستهای یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است. وقتی شما در انحصار چیزی با عده معدودی شریک هستید آنها ناچار هستند که در ملاحظات پیرامونی آن موضوع، حدود شما را رعایت کنند و با احتیاط با شما رفتار نمایند. جمهوری اسلامی ایران مزیتهای فراوان و حتی منحصربهفردی علاوه بر بازدارندگی هستهای دارد. ایدئولوژی دینی و پیشتازی آن در حوزه سیاست، کیفیت رهبری و نقش راهبردی آن در جامعه، جمعیت زیاد و تأثیر آن بر برنامههای آینده، سرزمین پهناور و عمق استراتژیک آن در رویاروییها، جغرافیا و اقلیمهای متنوع و رابطه آن با برنامههای توسعه ملی، موقعیت سرزمینی و نقش بازدارنده آن در جنگ طلبی قدرتها، منابع تجدید ناپذیر و ذخایر معدنی و سهم آن در برنامه ریزیهای اقتصادی، روحیه و غرور ملی و سابقه درخشان آن در مقاطع حساس تاریخی، جایگاه ممتاز و نفوذ منطقهای ایران و تأثیر آن بر دوستان و دشمنان از مهمترین این ویژگیها هستند. هرکدام از این مزیتها، عامل بازدارنده و سد راه دشمنان بوده و خواهند بود. استکبار برای مقابله با هر یک از اینها محاسبات دقیقی دارد. یکی از این راهبردها، محدودسازی جایگاه جمهوری اسلامی ایران در عرصههای معتبر جهانی است. به فضل خدا، آنچه که اتفاق افتاده و پس از چند دهه، شاهد آن هستیم عکس این را نشان میدهد. اذعان به توان بالای تکنولژیکی جمهوری اسلامی ایران به عنوان خبر اول جهان، پیام اصلی مذاکرات هستهای برای دوستان و دشمنان است. فناوری هستهای ایران، بازدارنده است چرا که توانسته محاسبات دشمن را تغییر داده و مجبور به تغییر رفتار کند. این وضعیت در عین حال که منافعی دارد میتواند به تهدیدهایی در آینده دامن بزند. ایران هراسی، یکی از اصلیترین ترفندهای دشمنان برای مهار نفوذ جمهوری اسلامی ایران است. دستگاه دیپلماسی کشور برای این وضعیت برنامههای خاصی باید داشته باشد. نقش فعال در عرصههای منطقهای و بینالمللی به حفظ روحیه انقلابی نیاز دارد چرا که ملتها در تب و تاب حوادث و تحولاتی هستند که کشور ما چهار دهه پیش، آن را پشت سر گذاشته و به عنوان یک اصل به آن احترام میگذارد. ملتها حق تعیین سرنوشت خود را دارند همانگونه که ملت ما در انقلاب اسلامی در پی این حق بود و به آن نیز به حمدالله دست یافته است. این الگوی جهادی نباید فراموش شود. البته اقتضائات موجود، نحوه برخورد و رفتار خاص خود را میطلبد.
بومی سازی فناوری هستهای برای ملت ایران جایگاه جهانی والایی به همراه آورده است و اگر این توفیقات نبود دشمنان با چنین هجمه هایی به رویارویی با این ملت نمیآمدند. آنها میدانند که انرژیهای نو و فناوریهای پیشرفته، کلید راه توسعه کشورها در آینده هستند و ملتهای آزاده و انقلابی اگر به این مهم دست یابند مستقل از مناسبات نظام سلطه به حیات خود ادامه میدهند و الگوی سایرین خواهند شد. از این رو، سنگینترین تحریمهای اقتصادی، مالی، بانکی و تجاری علیه جمهوری اسلامی ایران را وضع کردهاند و این خود، گواه حقانیت انقلاب اسلامی ملت ایران و تاثیرات جهانی آن است. من معتقدم با مقایسه ستون هزینهها و فایدهها این نتیجه به دست میآید که فایدههای کسب شده در اثر مقاومت در سالهای پس از انقلاب اسلامی به مراتب از هزینههای این رویاروییها بیشتر بوده و توانسته استقلال کشور ما را در برابر مخاطرات و تهدیدهای محتمل در آینده بیمه ساخته و سربلندی نسلهای بعدی را تضمین نماید.
نتیجه منطقی بحث این است که برنامههای هستهای ایران با استفاده به موقع از دو وجه بازدارندگی سخت افزاری و دیپلماسی نرم افزاری با هدف ایجاد تغییر در محیط روانی و ذهنی تصمیم گیران و بازیگران اصلی توانسته کارنامه موفقی را ارائه کند و بی شک، تواناییهای هستهای جمهوری اسلامی ایران این امکان را قویاً به ما میدهد که در ادامه، از موضع برابر بتوانیم این مذاکرات تاریخی را مدیریت کنیم. پرواضح است که حفظ موقعیت ملی و تداوم دستاوردهای کنونی به پشتوانههای الهی و مردمی و روشنگری نخبگان جامعه نیاز دارد.
اشاره به دفاع مقدس، این واقعیت بزرگ دوره معاصر به عنوان شاهد سخن، بسیار مفید است. بازدارندگی ناشی از مقاومت ملت ایران در هشت سال جنگ تحمیلی که از سوی قدرتهای جهانی برای محدودسازی انقلاب اسلامی به راه انداخته شده بود با وجود چند دهه از پایان آن موید این مطلب است که دهههای متمادی نیز خواهد آمد و هیچ قدرتی به خود این جرات را نمیدهد که گزینه تهدید را از حد حرف به عمل درآورد و جنگ روانی را به میدان واقعی بکشاند به شرط آن که روحیه انقلابی را در خود زنده نگه داریم و اصل همدلی و همزبانی را سرلوحه فعالیتهای سیاسی قرار دهیم. این معنای حقیقی، بازدارندگی است که در بخش انرژی هستهای نیز جمهوری اسلامی ایران توانسته به برکت مجاهدتها و تلاشها به آن دست یابد و مذاکره کنندگان کشورمان باید با رعایت تمامی منافع و حقوق ملت بتوانند به خوبی از آن پاسداری و صیانت کنند و از ارعابها و تهدیدهای دشمن نهراسند.