اسلایدر 25 بهمن 1394 - 8 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

دل نوشته یک دانش آموز روستایی و رأی اولی

آوای ورزقان: آوای ورزقان: دل نوشته یک دانش آموز روستایی و رأی اولی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آوای ورزقان، وبلاگ ورزقان نیوز ۱ دل نوشته یک دانش آموز رأی اولی را به شرح زیر منتشر نمود:

بنام خدا،  سلام

کاندیداهای دهمین دوره انتخابات از حوزه انتخابیه ورزقان و خاروانا امیدوارم که حالتان خوب باشد، با توجه به اینکه بحث انتخابات و کاندیداها در روستای ما نیز چون دیگر روستاهای شهرستان به شدت داغ است و همه از انتخابات حرف می زنند؛ می گویند ۱۴ نفر از شهرستان ورزقان برای دهمین دوره انتخابات مجلس از شهرستان ورزقان ثبت نام کرده‌اند و هر کس می گوید فلانی انتخاب خواهد شد و … و  من چون امسال برای اولین بار رأی خواهم داد؛ خواستم مشکلات روستا، خانواده و خودم را برای کاندیداهای که می گویند که یکی وکیل است، دیگری استاد دانشگاه و آن دیگری دکتر ، و ….بنویسم.

مشکلات من نماد مشکلات یک روستازاده محروم و دور افتاده کشور است، امیدوارم هریک ازشما زمانی‌که نماینده شدید، یادتان نرود که هزاران نفر در روستاها به شما اطمینان کرده‌اند و به شما رای دادند که در میان آنها دانش آموازن زیادی نیز هستند و انتظارشان این است که آن‌ها را فراموش نکنید و در لباس نمایندگی چنان خاکی و متواضع باشید که هیچ روستا زاده‌ای از ارتباط و تعامل با شما احساس حقارت نکنند. دیوارهای خشتی خانه هامان و گل‌های بهاری ییلاق ها در ذهن هر روستایی است. من از شما خواهش می کنم زمانی‌که نماینده شدید فضای مجلس شما را مجذوب خود نکند و باز به یاد همان خانه های گلی و خشتی ما باشید.

اهالی روستای ما مثل دیگر روستاهای ورزقان و خاروانا کم درآمد آن چنانی ندارند و اهالی فقط در حد رفع نیاز و نه بیشتر، درآمد دارند. کشت دیم گندم، جو و عدس که توکل همه به کرامت ابر است و بس. فقط چند صد کیلو محصول از هکتارها زمین برداشت می‌شود که پول تراکتور و خرمنکوب هم به زور جور می‌شود. می گویند در جاهای دیگر زمین‌ها را یکپارچه و مکانیزه می کنند و با تشکیل تعاونی همه در آنجا کار می کنند ولی در روستای ما چنین نیست. در خانه ما هیچ کس درآمد ندارد. من و برادرم چند گاو و گوسفند وبز را به صحرا می بریم. فکر می کنم و میبینم عوض اینکه گاوها در خدمت ما باشند، من و برادرم به آنها خدمت می کنیم. در روستا در خانه هایمان آب آشامیدنی نداریم. چند تا شیر آب مشترک در روستا داریم که از آن استفاده می کنیم و کسی به فکر آن نیست که خانه‌های ما حمام ندارد، فاضلاب خانه هایمان به باغ‌ها می رود، از لوله کشی و کانال کشی خبری نیست و غیره. کاش من مهندس بودم و همه اینها را درست می کردم . بچه های روستای ما هیچ فراغتی ندارند نه ورزش، نه بازی، نه سرگرمی ونه  …. .

ما خانه بهداشت داریم ولی هیچ امکانات پزشکی و درمانگاهی نداریم. فقط چند تا قرص و دارو و دیگر هیچ. و اگر کسی مریض شود تا برسد به ورزقان صد جان به عزرائیل می‌دهد. آقا معلم من و هم روستایی هایمان چیز زیادی از شما نمی خواهیم، فقط چیزی را که امام خمینی (ره) فرموده: «خدمت به مستضعفان نه بیشتر».

شاید این نامه، اولین نامه من به یک مسئول و یک نماینده باشد که نوشتم. مسائل روستای ما آنقدر زیاد است و مشکلات اهالی آنقدر آشکار است که نیازی به گفتن آن به نماینده و مسئول نیست. برای هر کسی که روحیه خدمت و فداکاری باشد همه چیز عیان است  و اگر کسی اهل خدمت و کار باشد تا دلت بخواهد در منطقه ما و روستاهای ما جا برای کار و تلاش است.

با تشکر:

یک محصل روستایی

نویسنده
احمد مظفری
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *