به گزارش آوای ورزقان به نقل از آناج، بالاخره تکلیف مجلس دهم نیز مشخص شد. حرف و حدیثها دربارهی ترکیب درصد جناحها در مجلس متفاوت است. عمدهی این تفاوتها نیز به تعداد بالای نمایندگانی مربوط میشود که خود را «مستقل» از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب معرفی کردهاند و حالا رسانهها در صددند تا بخشی از مستقلین را به نفع خود مصادره نمایند.
اما در انتخابات مجلس دهم، یک سؤال جدی و مهم بر پرسشهای دیگر غلبه نموده و آن هم این است که چرا تعداد نمایندگان مستقل بهطور چشمگیری افزایش یافته است؟ تعداد این نمایندگان از ۵۰ تا ۸۰ نفر اعلام شده، یعنی چیزی حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از کل مجلس.
در واقع این آمار نشاندهندهی شکلگیری فرآیندی جدید در بدنهی اجتماعی است که علیرغم همهی تبلیغات رسانهای، به طور میانگین یکچهارم جامعه را از دو قطبیهای رایج سیاسی دفع کرده و به گرایشهایی مستقل از آنها سوق داده است.
این اتفاق میتواند اینگونه تحلیل شود که از نظر بخشی از جامعه، دوقطبیهای رایج سیاسی که در اشکال فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تجلی یافتهاند، اکنون ناکارآمدی خود را در بخشی از سطوح مورد انتظار از دست دادهاند و اصطلاحا صورت اجتماعیشان مخدوش شده است.
البته این پدیده، پیشتر در انتخابات سال ۹۲ به طور کاملا محسوسی خود را بروز داده و هشداری جدی به رهبران جناحهای مختلف مبنی بر مراقبت از سرمایههای اجتماعیشان اعلام کرده است. به این معنا که برای نخستینبار در تاریخ انتخابات کشور، نامزدی با آرای حداقلی (کمی بیشتر از نصف مجموع آرا) رئیسجمهور شد و فضایی متشکل از جناحها به وجود آمد که حاصل جمع آنها نزدیک به صفر است؛ یعنی همان اختلاف تعداد آرای حسن روحانی از مجموع آرای رقبایش در انتخابات ۹۲ که با اغماض، ۵ درصد کل آرا را شامل میشود.
این هندسهی چند ضلعیِ نا متجانس، در فضای مجلس نیز نمود پیدا کرده و اکنون بنا به نظر برخی کارشناسان، اکثریتهای سابق، به اقلیتهایی تبدیل شدهاند که جز با «لابی» نمیتوانند به مدعای خود دست یابند.
به نظر میرسد دو قطبیهای سابق نظیر چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، بخشی از کارآمدیهای خود را در عرصههای اجتماعی از دست دادهاند و این نقیصه جز با آسیبشناسی، نقد درونگفتمانی و توجه جدی به مطالبات مردم ترمیم نخواهد شد.
حضور قابل توجه نمایندگانی که با شعار «استقلال از جناحها» وارد بهارستان شدهاند، بهنوعی نشانگر آن است که علیرغم گذشته که همواره یکی از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، در دفاع از وضع موجود و دیگری در مخالفت با آن قرار میگرفت، اینک در نظر بخشی از جامعه، هر دو جناح در زمرهی مدافعان وضع موجود قرار گرفتهاند و کلیدواژهی «استقلال» با همهی ابهاماتی که دارد، توانسته به عاملی در مخالفت با آنها تلقی شود.
بنابراین کاملا طبیعی است که مرحلهی سوم فرآیند «دفع جامعه از دوقطبیهای رایج سیاسی»، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ صورت بگیرد و جریانی که رادیکالترین مواضع را نسبت به این دوقطبیها و ناکارآمدیهایشان اتخاذ کند، با مقبولیت اجتماعی مواجه شده و راهی پاستور خواهد شد؛ جریانی که اگر پیروز انتخابات شود، قطعا «جریان سوم» نام خواهد گرفت.