بازنشری 11 آبان 1395 - 7 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
کپی شد!
0

آسیا دیگر برای فوتسال ایران کوچک است/ فردوسی کم آورد نه مس/ فقط قهرمانی در لیگ‌برتر را کم دارم

به گزارش آوای ورزقان به نقل از آناج، تیم ملی فوتسال ایران در جام جهانی ۲۰۱۶ کلمبیا برای اولین بار در ورزش‌های گروهی کشورمان موفق شد بر سکوی جهانی بایستد و این تیم توانست عنوان سوم مسابقات را با شایستگی از آنِ خود کند.

یکی از بازیکنان درخشان تیم ملی ایران در این مسابقات سنگربان شماره یک تیم بود که البته هیچ‌گاه شماره یک بر تن نمی‌کند ولی در اکثر بازی‌ها وظیفه حفاظت از دروازه تیم کشورمان را بر عهده داشت. او بیشترین سیو را هم در جام جهانی داشت و بدون شک یکی از بهترین گلرهای جام بود.

صحبت از “علیرضا صمیمی” دروازه‌بان تیم مس سونگون ورزقان است؛ این بازیکن با اخلاق فوتسال کشورمان میهمان تحریریه آناج بود و گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

* از دروازه‌بانی در تیم ملی هندبال تا فوتسال
* برزیل خودش سند باختش را امضا کرد
* فالکائو گفت با تو عکس نمی‌گیرم!
* آسیا دیگر برای فوتسال ایران کوچک است
* بخاطر خوش‌یمنی شماره ۲۰ می‌پوشم
* فردوسی مشهد کم آورد نه مس سونگون
* شخصاً آلمانی هستم!
* اخباری نکته اتکاء تراکتورسازی است
* فقط قهرمانی در لیگ برتر را کم دارم

آناج: لطفا خودتان را برای مخاطبان ما معرفی نمایید.

بنده علیرضا صمیمی متولد ۱۳۶۶/۴/۸ شهر بوشهر هستم. فوتسال را درسال ۱۳۸۳ از لیگ دسته یک با تیم دریانوردان بوشهر شروع کردم و پس از آن به ترتیب وارد تیم‌های علم و ادب مشهد، صدرای شیراز، ملی حفاری اهواز شدم و حال نیز دو سال است که در خدمت باشگاه مس سونگون ورزقان هستم. در دوره تحصیل در مدرسه فوتسال بازی می‌کردم و همچنین دوره‌ای نیز در رشته هندبال فعالیت داشتم و حتی دروازه‌بان تیم ملی هندبال کشورمان در قهرمانی نوجوانان آسیا بودم.

فرزند ارشد خانواده هستم و یک برادر دارم که دو سال از من کوچکتر است. پدرم یکی از فوتبالیست‌های خوب و قدیمی استان بوشهر هستند، همچنین برادرم دروازه‌بان یکی از تیم‌ها بود که حدود دو سال است به دلیل برخی مشکلات از فوتبال فاصله گرفته است. خانواده ما ورزشکار هستند به طوری که پدرم هافبک و من و برادرم دروازه‌بان بودیم.

دانشجوی کارشناسی رشته تربیت‌بدنی از دانشگاه بوشهر می‌باشم و سه سال و نیم است که ازدواج کرده‌ام.

آناج: با اینکه خانواده‌ فوتبالی دارید، چطور شد فوتسالیست شدید؟

من نیز همانند دوستانم فوتبال را دوست داشتم و در مدرسه بازی می‌کردم ولی رشته اصلی‌ام در دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان هندبال بود و در ۱۶ سالگی نیز برای لیگ برتر پیشنهاد داشتم ولی به دلیل اینکه هندبال زیاد برایم دلچسب نبود و پیشرفت چندانی در این رشته احساس نمی‌کردم بنابراین فوتسال را انتخاب کردم. در همان ۱۶ سالگی با اینکه از نظر فیزیکی اندام کوچکی داشتم ولی در جام رمضان بوشهر و همچنین لیگ دسته یک برای دریانوردان بازی کردم. من از هفته سوم به تیم دریانوردان ملحق شده و از هفته چهارم گلر فیکس این تیم شدم؛ تیمی که اکنون وجود خارجی ندارد و بطور کلی در حال حاضر هیچ تیم فوتسالی از استان بوشهر وجود ندارد.

آناج: چرا دروازه‌بانی را انتخاب کردید؟

همانطور که گفتم من در رشته هندبال نیز دروازه‌بان بودم و این پست را دوست داشتم. علی رغم اینکه فوتسال ورزش گروهی است و با مشارکت چندین نفر گل به ثمر می‌رسد، دروازه‌بانی در این ورزش انفرادی است و بیشتر به چشم می‌آید و به همین خاطر ترجیه دادم گلر شوم.

آناج: اگر فوتسالیست نمی‌شدید به نظرتان چه کاره می‌شدید؟

اگر فوتسالیست نمی‌شدم مطمئناً بر اساس رشته دبیرستان خود که ریاضی و فیزیک بود، در یکی از رشته‌های مهندسی در دانشگاه ادامه تحصیل می‌دادم.

آناج: علت اینکه بوشهر در حال حاضر نماینده‌ای در فوتسال کشورمان ندارد، چیست؟

دو سال پس از خروج من از تیم دریانوردان، امتیازش را به تیم دیگری واگذار کردند و آن تیم نیز به لیگ دسته دو سقوط کرد و در نهایت منحل شد. در حال حاضر دریانوردان با حمایت پارس جنوبی جم که دارای تیم دسته یک فوتبال نیز می‌باشد، در رشته فوتبال ساحلی سرمایه‌گذاری می‌کند و اخیراً نیز قهرمان فوتبال ساحلی کشورمان شد. این تیم چهار دوره قهرمان کشور شده است. همچنین بر اساس صحبت‌هایی که پس از جام جهانی با مدیر عامل دریانوردان در خصوص ادامه رشته فوتسال داشتم، قول‌هایی به من داده شد که امیدوارم عملی شوند.

این تیم در رشته فوتبال نیز دارای استعداد است ولی متاسفانه با مشکل ضعف مدیریتی روبرو هستیم؛ همچنان که تیم شاهین بوشهر که در لیگ برتر بود، به دلیل برخی مسائل درون باشگاهی و شخصی و مدیریتی منحل شد و تیم جدیدی به نام شاهین شهرداری که در لیگ دو است، تأسیس گردید. همچنین تیم ایران جوان بوشهر که از تیم‌های ریشه دار بوشهر است و در لیگ دسته یک حضور دارد، با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند و وضعیت چندان جالبی در جدول ندارند.

آناج: از حضورتان در لیگ برتر بگویید و چه کسی شما را به فوتسال کشورمان معرفی کرد؟

حضور در تیم علم و ادب مشهد اولین سال لیگ برتر من بود و به مدت یک سال در این باشگاه بازی کردم. در ادامه دو سال در تیم صدرای شیراز با سرمربیگری آقای ناظم الشریعه بازی کردم؛ این دقیقاً همان سالی بود که به فوتسال ایران معرفی شدم و با وجود سن و تجربه کمی که داشتم، خوشبختانه در همان سال اول به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم.

آناج: چند سال داشتید؟

۱۹ ساله بودم، در آن زمان آقای نظری و گلرهایی همچون منصورمولایی، اصغر قهرمانی و بازیکنانی همانند محمدرضا حیدریان و مرحوم بابک معصومی حضور داشتند که الان از پیشکسوتان هستند.

آناج: اولین بازی ملی‌تان خاطرتان است؟

اولین بازی ملی من در رده یزرگسالان یک بازی دوستانه بود که در اصفهان مقابل تیم اسلوونی صورت گرفت؛ البته قبل از آن در المپیک ۲۰۰۹ با تیم زیر ۲۱ سال کشورمان در ویتنام قهرمان شدیم که فقط تیم ایران زیر ۲۱ سال بود و بقیه تیم‌ها بزرگسال بودند.

آناج: اولین بازی‌ رسمی‌تان در تیم ملی کدام بازی بود؟

بازی‌های رسمی من برای تیم ملی از جام ملت‌های ۲۰۱۰ شروع شد و از آنجا به صورت رسمی در تیم بزرگسالان بازی کردم.

آناج: قبول دارید که در مورد گلر اول بودن تیم ملی خوش‌شانس بودید؟

راستش را بخواهید بازی‌های ما در تیم ملی چرخشی است و من و سپهر محمدی به مدت دوسال بازی‌ها را با این سیستم پیش می‌بردیم به طوری که در یک بازی من و در بازی دیگر سپهر حضور می‌یافت. قبل از بازی‌های جام جهانی ۳ بازی در تایلند و دو بازی با ازبکستان در مشهد داشتیم که من ۳ بازی و سپر ۲ بازی برای تیم ملی بازی کردیم و چون عملکرد من نسبت به سپهر بهتر بود، به همین دلیل نظر کادر فنی این بود که در بازی اول جام جهانی مقابل اسپانیا که اهمیت زیادی هم داشت، من درون دروازه باشم.

آناج: از بازی‌های جام جهانی بگویید چرا تیم ملی ایران شروع ضعیفی داشت؟

ما دو روز قبل از آغاز جام جهانی به کلمبیا رسیدیم و مسافت ۴۰ ساعتی را پیموده بودیم و شرایط خیلی برایمان سخت بود. تیم ما آخرین تیمی بود که برای حضور در جام جهانی وارد کلمبیا شد و نه ساعت و نیم با این کشور اختلاف ساعتی داشتیم و در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته بودیم بطوریکه تا روز بعد از بازی با اسپانیا شب‌ها بیدار بودیم و روزها می‌خوابیدیم همچنین به شرایط زمین عادت نکرده بودیم و بیشتر از ۴۵ دقیقه نتوانسته بودیم در زمین اصلی تمرین کنیم. همچنین گروه سختی هم داشتیم، قهرمان اروپا و قهرمان آفریقا هم‌گروه ما بودند و آذربایجان دیگر تیم گروه ما دارای شش بازیکن برزیلی خیلی خوب بود و با همین بازیکنانش بیست پله در رده‌بندی جهانی بالا آمده بود.

آناج: بسیاری از کارشناسان نظرشان این بود که سه بازی نخست تیم در حد بازی دوستانه بود؛ نظر شما در این مورد چیست؟

دقیقاً همینطور است. ما بر اساس برنامه‌ریزی‌هایی که انجام داده بودیم باید دوم گروه بالا می‌رفتیم که به خواست خدا به عنوان تیم سوم گروه صعود کردیم و در طرف سخت جدول مسابقات قرار گرفتیم. ما با برزیلی بازی کردیم که قدرت اول فوتسال جهان است و مدافع عنوان قهرمانی مسابقات بود و با اینکه مقابل این تیم بیست درصد شانس پیروزی داشتیم و دو هیچ هم عقب افتادیم ولی ناامید نشدیم و خوشبختانه سربلند از زمین بیرون آمدیم.

آناج: در بازی با برزیل که به وقت اضافه و در ادامه به پنالتی‌ها کشید، به نظرتان تیم ما بیشتر مایل بود کار به پنالتی بکشد یا برزیل؟

بازی با برزیل از بازی‌های بزرگی بود که در پنالتی‌ها روحیه ما ده برابر شد و باعث افزایش استرس تیم مقابل شد ولی ما بیشتر دوست داشتیم بازی تمام شود؛ تیم ما از نظر روحیه بهتر از برزیل بود و به نظر من برزیل با تمرین پنالتی که یک روز قبل از شروع بازی داشت، سند باخت خود را امضا کرده بود و این روحیه‌ی بیشتری به ما می‌داد.

آناج: قبل از پنالتی‌ها صحبت‌های کشاورز چقدر در موفقیت تیم تاثیر داشت؟

خیلی، شاید باورتان نشود که آن صحبت‌ها اضطراب پنالتی خراب کردن را از کل تیم گرفت. آقای کشاورز یکی از بازیکنان بزرگ فوتسال ما هستند و واقعاً از نظر روحی کمک بزرگی به تیم کردند و صحبت‌هایش به ما انرژی می‌داد، چه موقع بازی کردن و چه بعد از مصدومیت که ضربه بزرگی به تیم ملی زد و نبودش بسیار احساس شد. امیدوارم هر جا که هستند سالم و سرحال باشند و مصدومیتشان به زودی برطرف شود.

آناج: در مورد حرکت جهانی خداحافظی فالکائو روی دستان بازیکنان ایران توضیحی می‌دهید.

حرکت ما حرکت خود جوش و اتفاقی بود. ما پس از پیروزی در زمین خوشحالی می‌کردیم که متوجه شدیم فالکائو در حال گریه کردن است و با تماشاگران خداحافظی می‌کند. از طرفی فالکائو قبل از جام جهانی رفتنش را اعلام کرده بود و گفته بود با قهرمانی می‌خواهم از بازی ملی خداحافظی کند و ما می‌دانستیم که اگر بازی را ببریم، او خداحافظی خواهد کرد و پس از اینکه دورش جمع شدیم و تشویقش کردیم، همه بازیکنان ناگهان تصمیم گرفتند فالکائو را به هوا پرتاب کنند، واقعاً آن صحنه برایمان دردناک بود چراکه یکی از بازیکنان بزرگ دنیا ناراحت بود و گریه می‌کرد.

فالکائو بازیکن بزرگی است، او پنج دوره در جام جهانی حضور داشته و ۲۲ سال در تیم برزیل بازی کرده است که کار هر کسی نیست و فکر نمی‌کنم نمونه‌اش دیگر پیدا شود.

آناج: بازی با پاراگوئه هم به ضربات پنالتی می‌کشید که کار را تمام کردید، در مورد این دیدار صحبت می‌کنید.

ما در این بازی خیلی خسته بودیم و چون با برزیل بازی کرده بودیم به همین دلیل شرایط سخت‌تری نسبت به پاراگوئه که با کلمبیا بازی کرده بود، داشتیم. همچنین بازیکنان پاراگوئه از نظر اخلاقی چندان خوب نیستند و در سبک فوتسالی خود خشونت را دخیل می‌کنند که این کار را برای تیم‌هایی که تاکتیکی هستند واقعا مشکل می‌کند. ما دو سال پیش نیز با این تیم بازی داشتیم که با مشکل روبرو شدیم. بازیکنان پاراگوئه ابتدا در عقب دفاع می‌کردند که متاسفانه گل اول را خوردیم ولی در ادامه از فرصت‌ها استفاده کرده و گل زدیم. ما در همان وقت معمول هم می‌توانستیم پیروز شویم اما در دقایق آخر گل تساوی را از روی ضربه ایستگاهی خوردیم ولی در نهایت در ۲۵ ثانیه آخر وقت اضافه کار را تمام کردیم.

آناج: مصدومیت قدرت بهادری و محمد کشاورز در فینالیست نشدن ایران تاثیر داشت؟

متاسفانه هر دو بازیکن چپ پا بودند و این برای ما خیلی بد بود. ما پس از مصدومیت این دو بازیکن فقط مهدی جاوید را با این خصوصیت در تیم داشتیم و کار برایمان سخت شد. در بازی با روسیه اگر کاپیتان محمد کشاورز در زمین بود من احساس می‌کنم می‌توانستیم یک کارهایی انجام دهیم، حداقل بازی را به وقت اضافی بکشیم و پیروز بازی باشیم ولی متاسفانه مصدوم شد. ما در مقابل روسیه مشکل عقب‌گیر داشتیم چون کشاورز نبود، فرهاد توکلی دو اخطاره بود و مشکلات‌مان واقعا زیاد شد. در مجموع کمبود بازیکن و خستگی بیش از حد بازیکن‌ها از جمله دلایلی بودند که باعث شد تا ما مقابل روسیه شکست بخوریم.

ما هفت بازی در جام جهانی انجام دادیم. اسپانیا قهرمان اروپا و تیم اول رکینگ دنیا بود، برزیل تیم دوم، روسیه تیم سوم، پرتقال تیم ششم، آذربایجان تیم دهم، پاراگوئه تیم یازدهم، مراکش قهرمان آفریقا، ما شش بازی با برترین‌های دنیا انجام دادیم و این نشان دهنده این است که شرایط‌مان در جام جهانی خیلی سخت بود و مسیر خیلی سختی هم طی کردیم تا به این مقام برسیم. اعتقاد دارم با سختی این بازی‌ها کسب عنوان سوم دلچسب‌تر شد.

آناج: قبول دارید که روی ضربات ایستگاهی زیاد گل می‌خوردید؟

قبول دارم ولی ما هماهنگی نداشتیم، در فوتسال برای دفع ضربات ایستگاهی هماهنگی حرف اول را می‌زند که به دلیل کم بودن تمرین‌ها ما هماهنگ نبودیم. در جام ملت‌های آسیا که در بهمن ماه سال گذشته برگزار شد فقط دو اردوی یک هفته‌ای برگزار کردیم که پس از آن تعطیل شد و به مدت چهار هفته در باشگاه‌ها بازی کردیم. همچنین در تایلند سه بازی دوستانه بازی کردیم که اصلاً تمرین نداشتیم و پس از آن دو بازی در مشهد با ازبکستان انجام دادیم. در کل تمرینات ما برای حضور در جام جهانی به ده جلسه نرسید که ضعفی بزرگ بود و چون بازیکنان تیم ملی در باشگاه‌های کشورمان پراکنده بودند، هماهنگ نبودیم، در حالی که تیم‌های دیگر دو ماه در اردو بودند.

البته این نکته را هم باید اضافه کنم که تیم‌های برزیل از لحاظ فنی حرفه‌ای هستند و اکثر بازیکنان این تیم در باشگاه‌های بزرگ جهان از جمله بارسلونا بازی می‌کنند و چون لیگ سختی دارند و دارای بازی‌های فشرده و بازیکنان خیلی خوبی هستند، بنابراین حرفه‌ای‌تر از ما عمل می‌کنند و آن ضربه ایستگاهی هم از حرکات خاص آنها بود.

آناج: چرا با وجود درخششی که در مسابقات داشتید، به عنوان بهترین گلر انتخاب نشدید؟

بر اساس صحبت‌های آقای ترابیان، من در جام جهانی بیشترین سیو را داشتم ولی به دلیل اینکه آرژانتین قهرمان جام جهانی شد و تعداد گل‌های خورده‌ دروازه‌بان این تیم کمتر از من بود، بنابراین دروازه‌بان این تیم به عنوان بهترین دروازه‌بان جام انتخاب شد؛ برایم مهم بود که بهترین دروازه‌بان باشم ولی از همه مهمتر کسب مقام سوم بود و ارزشش برای من خیلی بالاتر از دستکش طلا بود کما اینکه هر دروازه‌بانی آرزوی بدست آوردن این مقام را دارد.

آناج: چه عاملی باعث شد که آقای ناظم الشریعه عملکرد فوق العاده‌ای داشته باشند؟

آقای ناظم الشریعه از مربیان با سابقه فوتسال ایران هستند و حتی زمانی که لیگی در فوتسال کشورمان وجود نداشت، ایشان مربی تیم صدرای شیراز بودند. آقای ناظم الشریعه با سبک فوتسال ایرانی آشنا هستند و تا حدی که حیطه کار استاد شاگردی حفظ شود با بازیکنان مشورت می‌کنند که این همکاری به نتیجه نیز رسید. در مقایسه با ایشان، آقای کاندلاس سیستم خشک و حرفه‌ای داشتند و خستگی برایشان معنی نداشت بطوریکه در بازی‌های جام جهانی کوچک یک ساعت پس از اینکه به برزیل رسیدیم، شروع به تمرین کردیم.

آناج: فکر می‌کنید اگر وحید شمسایی انتخاب می‌شد، چنین نتیجه‌ای می‌گرفتیم؟ چون قرار بود وحید شمسایی سرمربی تیم ملی شود.

آقای شمسایی یکی از بازیکنان بزرگ کشورمان هستند و کارنامه بسیار درخشانی نیز دارند. سه دوره قهرمانی در لیگ برتر، قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا عناوین خیلی خوبی در این سه سال داشتند و در کل حرف و حدیث در کارنامه‌شان نیست ولی با این حال نمی‌توانم بگویم که با انتخاب ایشان چه اتفاقی می‌افتاد چون شاید مقام بهتری کسب می‌کردیم و یا شاید به این مقام نمی‌رسیدیم.

آناج: تیم ملی بازگشت خیلی خوبی به بازی‌ها داشت، عامل این بازگشت‌ها را چه می‌دانید؟

ما در همه بازی‌ها به جز بازی با آذربایجان گل اول را خوردیم ولی واقعاً جو دوستانه خیلی خوب و بی‌سابقه‌ای در تیم داشتیم و همه یکدل و هم‌صدا بودیم تا یک نتیجه خیلی خوبی را کسب کنیم. دلایل دیگری هم داشت بعضی بازیکن‌ها دوره آخر جام جهانی‌شان بود و می‌خواستند نا‌کامی دوره قبل را جبران کنند. ما دوره قبل حق‌مان بود روی سکو برویم ولی نشد و امسال آمدیم که جبران کنیم. واقعا جو خیلی خوبی بر تیم حاکم بود، یعنی فرقی نمی‌کرد چه کسی بازی کند چه کسی گل بزند، بچه‌های نیمکت، بچه‌هایی که در لیست تیم نبودند و بچه‌های داخل زمین، همه خوشحالی می‌کردند. همه یک هدف داشتیم و آن هم نتیجه گرفتن ایران در جام جهانی و سربلندی کشورمان بود.

آناج: در مورد ضربات پنالتی با پرتقال صحبت کنید. چرا پس از پنالتی اول تعویض شدید؟

ما قبل از بازی با پرتقال پیش‌بینی همه چیز را می‌کردیم و با تعدادی از بچه‌ها صحبت کردیم و قرار شد اگر بازی به پنالتی کشید ضربه اول را من درون دروازه باشم و بقیه را سپهر، برای این کار دلیل هم داشتیم چون وقتی در حین ضربه پنالتی دروازبان عوض می‌شود یک شوک به تیم حریف وارد می‌شود. ما این را برنامه‌ریزی کرده بودیم و این کار ما هم جواب داد و تغییر دروازه‌بان باعث شد تا دو تا پنالتی‌ را سپهر بگیرد و یکی هم به تیر زدند و خوشبختانه توانستیم با این تغییر دروازه‌بان برنده شویم.

آناج: به نظر می‌رسید محمدی در پنالتی‌ها بهتر از شما بود، قبول دارید؟

موفقیت سپهر در ضربات پنالتی دلیل داشت. او فقط یک بازی با آذربایجان درون دروازه بود و از سویی چهل دقیقه تیم حریف را دیده و بازیکن حریف را آنالیز کرده بود و همچنین از نظر فیزیکی آرام‌تر بود، برای همین درکل شرایطش خیلی بهتر از من بود. من در بازی با برزیل، پاراگوئه، روسیه و پرتقال درون دروازه بودم و بعد از چهار بازی سنگین از لحاظ فکری خسته بودم.

آناج: پنالتی حریفان را هم آنالیز می‌کردید؟

من و سپهر دو بازی پرتقال را دیده بودیم و بازیکنانش را می‌شناختیم. پنالتی‌ها را آنالیز نکرده بودیم ولی شرایط بازیکن‌ها را می‌دانستیم و کادر فنی هم خیلی در آنالیز به ما کمک کرد.

آناج: خاطره‌ای از این بازی‌ها دارید؟

خاطره زیاد است. در کل جام جهانی اشک‌ها و لبخندهایش خاطره‌انگیز است. اشک‌هایش این بود که من بعد از بازی با روسیه خیلی ناراحت شدم چون داشتیم به رویای هر فوتسالیستی می‌رسیدیم ولی نتوانستیم. مصدومیت آقای کشاورز ضربه سنگینی بود چون کاپیتان مهره مهمی است و با تمام این اتفاقات تلخ در بازی آخر بعد از آخرین ضربه پنالتی که گل شد، به قدری خوشحال بودیم که می‌توانم بگویم در بیست و نه سال اینقدر خوشحال نشده بودم. اصلاً من خودم نمی‌دانستم چگونه باید خوشحالی‌ام را بروز بدهم چون خیلی سختی کشیده بودیم تا به این مقام برسیم. این کار یک ماه و دو ماه نبود ما ۶، ۷ سال با بچه‌ها در این تیم کنار هم بودیم. مصدومیت داشتیم، خستگی داشتیم، سفر طولانی داشتیم. این نسل از فوتسال تاریخ‌ساز شد و امیدواریم که بتوانیم این روال را ادامه بدهیم.

البته خاطرات جالبی هم از این بازی‌ها دارم. روزی که قرار بود هتل را ترک کنیم، در لابی هتل نشسته بودیم که فالکائو هم آنجا بود و وقتی خواستیم با او عکس بگیریم گفت من با شما عکس نمی‌گیرم، گفتم چرا؟ گفت شما باعث شدی که من با چشم گریان از فوتبال ملی خداحافظی کنم. البته به شوخی گفت و عکس یادگاری هم باهم گرفتیم و خیلی دوستانه خداحافظی کردیم و همچنین مصدومیت کشاورز که در ۳، ۴ متری من اتفاق افتاد و ضربه‌ای که به پایش خورد را دیدم، واقعاً ضربه خیلی شدیدی بود. با اینکه او ضربه خورد اما فشار من افتاد. دعا می‌کنم خیلی زود به میادین برگردد.

آناج: انتقادها از آقای ناظم الشریعه در مرحله گروهی بسیار بالا بود، ارزیابی شما در این مورد چیست؟

متاسفانه در کشورمان به سبک و سیاق کشورهای عربی نزدیک می‌شویم و با یک شکست همه چیز را سر مربی آوار می‌کنیم و می‌خواهیم عوضش کنیم، ولی باید صبر داشته باشیم. من مثال می‌زنم: مربی اسپانیا در جام جهانی زیاد موفق نبوده و در این دوره هم حذف شد اما ده سال است که مربی این تیم است ولی این عادت خیلی بدی برای کشورمان است که با یک باخت می‌خواهند مربی را عوض کنند، در حالی که باید به مربیان‌مان زمان بدهیم. امیدوارم در هیچ رشته‌ای اینجوری نباشد که با دو باخت روزنامه‌ها و رسانه‌ها و کارشناسان سریع بگویند مربی باید استعفا بدهد که این خیلی جالب نیست. با این حال ما از کشورهای عربی ایراد می‌گیریم که چرا با ۲، ۳ باخت مربی را عوض می‌کنند ولی ما هم تقریباً داریم به همین شکل پیش می‌رویم و این برای ایران ما خیلی بد است چون مربیان داخلی شرایط بازیکنان‌مان را بهتر از خارجی‌ها درک می‌کند و باید به مربی وطنی خود اعتماد کنیم.

آناج: از پاداش‌ها بگویید که سر و صدای زیادی در کشورمان ایجاد کرد.

ما از جام جهانی تا الان فقط وعده و وعید شنیده‌ایم. البته من شنیدم که عملی شده ولی هنوز ما دریافت نکرده‌ایم. البته باید بگویم که ما به خاطر پول و پاداش بازی نکردیم و هدف‌مان شادی دل مردم و بالا بردن پرچم کشور عزیزمان و افتخار آفرینی برای ایران بود ولی پاداشی که می‌دهند باید ارزش کار بچه‌ها را در آن دخیل کنند چون واقعاً کار ارزشمندی را انجام دادند.

اگر پاداش در همان روزهای اول داده شود خیلی بهتر است تا اینکه ۳، ۴ ماه بعد بخواهند پرداخت کنند. ما بهمن ماه سال گذشته قهرمان جام ملت‌ها شدیم ده روز قبل از جام جهانی یعنی شش ماه بعد پاداشمان را گرفتیم ولی بازهم می‌گویم ما به خاطر پاداش بازی نکردیم.

آناج: برای جام جهانی بعدی برنامه دارید؟

ما یک سری مشکلات در این جام جهانی داشتیم که امیدواریم در جام جهانی بعدی نداشته باشیم. ما حتی نمی‌توانیم در کشور خودمان اردو برگزار کنیم. آقای ناظم الشریعه می‌خواستند اردو را در شهرهای مختلف برگزار کنند ولی به خاطر کمبود بودجه امکان‌پذیر نبود و فقط در شهر مشهد که میزبان بازی‌های دوستانه با ازبکستان بود، چند روز اردو داشتیم. خود فدراسیون اصلاً همکاری نکرد. ما اردوی خارجی می‌خواستیم موافقت نشد و جالب اینکه با برگزاری اردو در کیش و رامسر هم مواقفت نکردند.

خنده‌دار است ولی باید بگویم مشکل لباس داشتیم. روز بازی جام جهانی کادر فنی و تدارکات و ماساژور تیم سوزن نخ می‌کردند و شروع می‌کردند به خیاطی و ما دو جلسه تمرین در زمین اصلی را به خاطر آرم‌های برندی که در آستین‌مان بود، از دست دادیم چون اندازه آرم‌ها از استاندارد فیفا بزرگتر بود و کادر فنی یک برچسب روی آرم‌ها گذاشت که مشخص نباشد. شاید باور نکنید ولی به تنها تیمی که بین بیست و چهار تیم جام جهانی ایراد گرفتند تیم ایران بود. امیدواریم تا دوره‌های بعد این مشکلات خنده‌دار و پیش پا افتاده را نداشته باشیم و حداقل بازیکنان بی‌دغدغه باشند.

آناج: استقبال از این مقام سومی بخصوص در شهر خودتان و تبریز چگونه بود؟

اول از فرودگاه امام شروع کنیم که استقبال خیلی خوب بود، از مسئولان فدراسیون و وزارت ورزش آقای سجادی آمده بودند. برنامه نود و اصحاب رسانه همه بودند. در شهر خودم که واقعاً سنگ تمام گذاشتند. شورای شهر، هیات فوتبال، ورزش و جوانان، دوستان و خانواده‌ام واقعاً عالی بود و استقبال خیلی پرشوری داشتند. وقتی هم به تبریز آمدم از مسئولان باشگاه سونگون و از بچه‌های تیم همه بودند و من خیلی تشکر می‌کنم که استقبال خیلی گرمی هم از من انجام دادند.

آناج: گویا در تبریز برای استقبال اطلاع رسانی نشده بود؟

بلی، شاید دلیلش این بود که بعد از بازگشت به کشور مستقیم به بوشهر رفتم و چهار روز بعد به تبریز آمدم.

آناج: زمانی تیم کشورمان قدرت بلامناضع آسیا بود ولی چند سال بود که افت داشت و اکنون این قدرت به تیم بازگشته است، به نظرتان چگونه می‌توانیم این اختلاف را با تیم‌های آسیایی حفظ کنیم؟

به نظرم ما از لحاظ استعدادی ۱۰ سال از سایر کشورهای آسیایی جلوتر هستیم ولی از نظر سخت افزاری آنها ۵، ۶ سال از ما پیش هستند. تیم ژاپن در جام ملت‌های ازبکستان اوت شد و به جام جهانی نرسید ولی برنامه بازی‌های دوستانه‌اش تا جام جهانی بعدی مشخص شد. آنها خیلی منظم کار می‌کنند و امکانات خوبی برای فوتسال‌شان ایجاد کرده‌اند که قابل قیاس با امکانات ما نیست. ما یک سالن استاندارد فوتسالی در ایران نداریم و هر زمینی را که نگاه می‌کنیم خط والیبال و بسکتبال دارد، کبدی در آن حک شده و بدمینتون هم بازی می‌کنند. همه تیم‌ها دارند کار می‌کنند و مربی خیلی بزرگی را آورده‌اند و اردوهای زیادی می‌روند ولی اگر حمایت فدراسیون و وزارت ورزش و خانواده فوتسالی دست به دست هم بدهند و از این رشته ورزشی حمایت کنند، مطمئن باشید که ما دیگر در آسیا شکست نخواهیم خورد و قهرمانی را همینطور ادامه خواهیم داد.

بطورکلی ما در فوتسال‌مان یک تغییر نسل داشتیم و معتقدم هر چیزی یک بهایی دارد و بهای تغییر نسل هم این است که ما نتوانستیم قهرمان شویم اما این دلیل نمی‌شود که قهرمان نشدمان را توجیه کنیم چون ایران قهرمان یازده دوره آسیاست و حالا دیگر آسیا برای ایران کوچک است و باید جوری بازی کنیم که به راحتی در آسیا قهرمان شویم.

آناج: دو خصوصیت شما را در بین دروازه‌بانان متفاوت می‌کند، یکی اینکه شماره ۲۰ می‌پوشید و دوم اینکه هیچ وقت دستکش نمی‌پوشید، در این باره توضیح می‌دهید.

من از زمان حضورم در صدرای شیراز شماره ۲۰ می‌پوشم. آن موقع من نوزده سال داشتم و چون در تیم فقط این شماره مانده بود، آن را به من دادند و چون برایم خوش یمن بود به همین خاطر همیشه شماره ۲۰ می‌پوشم. البته در بازی‌های رسمی فیفا و ای اف سی شماره‌ها از یک تا چهارده است و مجبورم شماره ۲ را انتخاب کنم که نزدیک به ۲۰ است و فقط یک صفر کم دارد.

در مورد دستکش هم باید بگویم که اکثر گلرهای فوتسال به خاطر دقت در شروع مجددها دستکش استفاده نمی‌کنند و به انگشتانشان چسب می‌زنند. سال گذشته به خاطر همین عدم استفاده از دستکش دستم شکست و تعدادی از بازی‌ها را نتوانستم بازی کنم و همچنین با عملی که داشتم شش پیچ در دستم گذاشتند که هنوز هم پیچ‌ها در دستم هست و خیلی اذیتم می‌کند.

آناج: از وضعیت‌تان در باشگاه مس سونگون راضی هستید؟

بلی، اوایل کمی مشکل مدیریتی داشتیم ولی شرایط مس بعد از آمدن آقای کافی مدیرعامل جدید خیلی بهتر شده و آرامش خوبی در باشگاه حاکم است و نتایج هم مشخص است. ما چهار برد متوالی پشت سر هم آوردیم که نشانه آرامش باشگاه است. ما سال گذشته نایب قهرمان لیگ شدیم و با هدفی که داریم باید در فصل جاری جزو تیم‌های بالانشین جدول باشیم چون باشگاه، باشگاه بزرگی است و این شهر، این باشگاه، مدیریت و کارکنان شرکت مس لیاقتشان خیلی بالاتر از این حرف‌هاست و امیدواریم به حق واقعی‌مان که قهرمانیِ لیگ برتر است، برسیم.

آناج: فصل قبل بیست و دو ثانیه تا قهرمانی فاصله داشتید.

ما کم نیاوردیم و این تیم فردوسی مشهد بود که کم آورد و نتوانست تاسیسات را متوقف کند چون ما در بازی آخر پیروز بودیم؛ گرچه معتقدم قهرمانی دست خودمان بود و به نظرم یک سری بازی‌ها را از دست دادیم که به نظرم دلیل اصلی‌اش کم تجربگی بود. امیدواریم امسال بهترین مقامی که در خور شأن باشگاه است را کسب کنیم.

آناج: الگوهای شما بین دروازه‌بانان داخلی و خارجی چه کسانی هستند؟

من از بچگی امید ابرارنیا را خیلی دوست داشتم چراکه از لحاظ اخلاقی و فنی خیلی گلر بزرگی بود ولی به حق و جایگاه واقعی خود نرسید. در فوتسال دنیا هم گلرهای خیلی خوبی داشتیم، تیاگو، آمادو، گلرهای خیلی بزرگی بودند.

آناج: در بین دروازه‌بانان فوتبال چه؟

در بین گلرهای فوتبال از سبک مانوئل نویر و شخصیت جیجی بوفون خیلی خوشم می‌آید. در فوتبال کشورمان هم محمدرضا اخباری از دروازه‌بانان خیلی شجاع و نترسی است که رفلکس‌های خیلی بالایی دارد و من وقتی بازی‌های تراکتور را نگاه می‌کنم از نمایش او لذت می‌برم. به نظرم نکته اتکاء تراکتورسازی گلر این تیم است که سیوهای خیلی خوبی دارد.

آناج: فوتبال را پیگیری می‌کنید؟

فوتبال داخلی را خیلی کم ولی خارجی را حتماً پیگیری می‌کنم. من شخصاً آلمانی هستم! و علاقه زیادی به تیم ملی آلمان دارم ولی در فوتبال باشگاهی از سبک رئال و بارسلونا و بایرن مونیخ خیلی خوشم می‌‍آید.

آناج: بازیکن مورد علاقه‌تان چه کسی است؟

در دنیا بازیکن بزرگ زیاد داریم و در ایران هم همینطور مانند آقای دایی، آقای کریمی ولی الان زیاد پیگیری نمی‌کنم که بخواهم بگویم به فلان بازیکن علاقه دارم ولی حسین ماهینی و مهدی طارمی که همشهریانم هستند را خیلی دوست دارم.

آناج: بین فالکائو و ریکاردینیو چه تفاوتی می‌بینید؟

من خودم سبک فوتبال فالکائو را بیشتر دوست دارم چون بازیکن کامل‌تر و گلزنی است. البته ریکاردینیو در تیمش تنهاست و تیم ملی پرتقال بازیکن‌های تاپی مثل برزیل ندارد ولی بازهم می‌شود گفت فالکائو از لحاظ پختگی و فهم فوتبالی از ریکاردینیو بالاتر است.

آناج: چند تا سوال خصوصی می‌پرسم، مبلغ قراردادتان چقدر است؟

این سوال خیلی خصوصی شد. خدا را شکر خوب است، البته قرارداد ما یک دهم فوتبالیست‌هاست. انشاءالله فوتسال با این مقامی که کسب کرده به جایگاه واقعی‌اش برسد. چون فوتسالی‌ها خیلی زحمت می‌کشند. امیدواریم که اسپانسرها بیایند و پخش مستقیم بشود و فوتسالی‌ها هم قراردادی را بگیرند که در خور شأن بازیکنان فوتسال است.

آناج: اوقات فراغت‌تان را چگونه می‌گذارنید؟

من علاقه زیادی به مربیگری دارم و کارهای مربیگری را پیگیری می‌کنم و سعی می‌کنم با نگاه کردن به فوتبال‌های خارجی بخصوص فوتبال اسپانیا که علاقه زیادی به سبک بازی‌ تیم‌هایشان دارم و مطالعه کتاب‌های معروف ورزشی از جمله آناتومی بدن و کارهای بدن و فیزیولوژی و پزشکی مربیگری را یاد بگیرم تا فقط فنی نباشد. من اولین مدرسه تخصصی فوتسال در بوشهر را افتتاح کردم که با برنامه پیش می‌رود و چون در تبریز هستم و خودم نمی‌رسم برای همین مربیانی را انتخاب کرده‌ام و تمام برنامه‌هایی که در فوتسال دنیا پیاده می‌شود را از سن پنج تا هفده سال به صورت حرفه‌ای در این مدرسه آموزش می‌دهیم.

آناج: در کارها به همسرتان هم کمک می‌کنید؟

بلی تا جایی که برسم کمک می‌کنم و بهترین کمکم این است که وارد آشپزخانه نشوم {با خنده}. همسرم خیلی سختی کشیده‌ است چون زندگی با ورزشکار حرفه‌ای شرایط خاصی دارد و باید دوری از خانواده را تحمل کرد. ما حدود سی و پنج روز درگیر مسابقات جام جهانی بودیم و طبیعتاً این مدت دور از خانواده بودن هم برای همسرم و هم برای خودم سخت است.

آناج: خیلی از بازیکنان به خاطر همین شرایط سخت از تیم ملی فاصله می‌گیرند.

بلی مثل فرهاد فخیم که چندین بار از تیم ملی خداحافظی کرده است. او یکی از بزرگترین بازیکنان ماست و من قلباً فرهاد را دوست دارم.

آناج: بعد از بازی با اولین شخصی که بخواهید با او تماس بگیرید، چه کسی است؟

ابتدا با همسرم تماس می‌گیرم، سپس با پدر و مادرم.

آناج: خاطره تلخ و شیرین از زندگی.

چون با فوتسال زندگی می‌کنیم بنایراین بیشتر خاطراتم فوتسالی هستند؛ بهترین خاطره‌ام مقام سوم جام جهانی است و تلخ‌‌ترین آن همان بیست ثانیه آخر بود که ما قهرمانی را در لیگ برتر از دست دادیم. این را هم بگوییم که من تقریباً بیشتر عناوین فوتسال را کسب کرده‌ام به جز قهرمانی لیگ برتر که امیدوارم در تبریز با مس سونگون این مقام را نیز کسب کنم.

آناج: سخن پایانی.

ابتدا جا دارد از خانواده و همسرم که همیشه حامی و پشتیبان من هستند، تشکر کنم و همچنین از اصحاب رسانه و مجموعه باشگاه مس سونگون از مدیریت باشگاه گرفته تا عوامل، کادرفنی، بازیکنان و تماشاگران که در سرما و گرما تیم خودشان را حمایت می‌کنند و از مردم خونگرم تبریز که حامی این باشگاه هستند و نیز آقای دبیری که برایشان فرقی ندارد دبیری قهرمان شود یا مس و فقط دوست دارند جام در این شهر بماند. همچنین از آقای فرخ شهرآرا مربی دروازه‌بانان‌مان که دلسوزانه و پدرانه کار می‌کنند.

امیدوارم فدراسیون به تمام قول‌هایش عمل کند، نه فقط پاداش و مالی بلکه قول‌هایی که در مورد اردوها و بازی‌های تدارکاتی داده می‌شود نیز عمل کند تا ما حتی یک روز را هم از دست ندهیم.

آناج: چند کلمه می‌گوییم اولین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد را بیان کنید:

* فوتسال: عشق

* تیر دروازه: خوش شانسی

* وحید شمسایی: بزرگترین بازیکن ایران

* مس سونگون: افتخار حضور در آن

* تبریز: چون جنوبی هستم هوای سردش خیلی اذیتم می‌کند ولی شهر بسیار خوب و زیبایی است و واقعاً دوستش دارم.

* بوشهر: وطن و عشق. شهر مظلومی که با دارا بودن این همه منابع گازی و نفتی و با اینکه پایتخت انرژی ایران است، مظلوم واقع شده است. دلم می‌خواهد تا جایی که بتوانم چه فوتبالی و چه غیر فوتبالی به شهر و استانم کمک کنم.

* تراکتورسازی: یکی از معدود تیم‌های ایران است که هر تیمی به تبریز بیاید سکوهای ورزشگاه فقط تراکتوری هستند و برای این تیم چنین تماشاگری یک نعمت است. تراکتور نعمت بزرگی به نام «هوادار» دارد که می‌گویند یار دوازدهم است ولی من معتقدم که اگر یک تیم هوادار این چنینی داشته باشد یعنی هشت یار جلوتر از تیم مقابل است.

* مصطفی نظری: دوست خیلی خوب و گلر بسیار خوب

* مادر: مادر را نمی‌شود با کلمات وصف کرد.

آناج: از وقتی که در اختیارمان قرار دادید، بی‌نهایت سپاسگزایم و برایتان آرزوی موفقیت داریم.

نویسنده
احمد مظفری
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *