استانی 25 دی 1393 - 9 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0

ما در حمایت از مظلوم، مذهبمان را دخالت ندادیم/علم درک مفهوم است و بصیرت قدرت تشخیص مصداق

به گزارش آوای ورزقان به نقل ازآناج هفته وحدت مسلمین در سال جاری با حوادث سوریه، عراق و اقدامات تروریستی در اروپا همراه بود. در همین زمینه گفتگویی با ابولفضل ولائی،مسئول نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه عاشورا، ترتیب دادیم. متن کامل گفتگو به شرح ذیل است:

آناج: وحدت بین شیعه و سنی به شکلی که امروزه وجود دارد در سیره اهل بیت وجود داشت؟ چه دستاوردهایی برای جامعه مسلمین داشت؟

ما در سیره حضرات اهل بیت(ع)، یعنی از پیامبر (ص)  به بعد به خصوص امیرالمومنین (ع) همیشه مصالح عالی جامعه اسلامی را در نظر گرفتند. مثلا درست در زمان حکومت خلیفه دوم که وی در همه جنگ ها با خود امیرالمومنین مشورت می کرد و بیشتر فتوحاتی که در آن زمان از آنِ مسلمانان می شد با راهنمایی های حضرت علی (ع) اتفاق می افتاد.

هدف از وحدت اصلاً معنیش این نیست که شیعه، سنی و سنی، شیعه شود، چون این نه منظور هست و نه ممکن می باشد بلکه غرض این می باشد که بین شیعه و سنی مشترکاتی وجود دارد، مانند دوستان و دشمنان اسلام و البته مشترکات بین شیعه و سنی بیشتر از مفترقات می باشد.

قرآن و وجود مبارک حضرت رسول (ص) محور مشترکات تمامی مسلمانان اعم از شیعه و سنی می باشد.

چه از شیعه و چه از سنی کشته شود به نفع دشمن است

غرض این است که از این مشترکات و منبع بزرگ اسلامی استفاده کنیم و مصالح و منافع مشترک رو به پیش ببریم و مسائل فرعی ما را از مسائل اصلی سوق ندهد. به خودمان مشغولمان نکنند و همدیگر را دشمن بدانیم. دشمنان دوست دارند بین مسلمانان کشت و کشتار شود و بالاخره از هر طرف کشته شود به نفع دشمن خواهد بود و برای آن ها شیعه و سنی فرق ندارد، آنها با اسلام مشکل دارند.

قرآن ریشه تفرقه را کفار معرفی کرده است. و دشمن هم نمی تواند باعث تفرقه شود مگر اینکه رنگ و بوی سنی یا شیعه به خود بزند و به همین ترتیب باعث ایجاد نفاق در بین مسلمانان شود، چون نمی تواند با برند کفر وارد شود.

 

تکفیری ها در عراق و سوریه سنی ها را بیشتر قتل عام کردند

همین پدیده شوم تکفیری برای ایجاد همین تفرقه و نفاق در بین مسلمانان ایجاد شده است. و همین تکفیری ها بر خلاف آنچه که می گویند در سوریه بیشتر شیعه ها را کشته اند، اکثرا سنی ها را به قتل رسانده اند.

در همین کشور عراق عمدتاً بیشتر از اهل سنت کشته اند. و مساوی شدن اهل سنت با تکفیری ها و داعشی ها هم ممکن نیست و  هم بی معنی است.

الان مهم این است که ما ملت مسلمان بصیرت داشته باشیم و داشتن بصیرت یعنی اینکه مصداق بارز دشمنی ها را بدانیم و دست کفار را بخوانیم، نه اینکه یک عده شعار های تند شیعی از حنجره ها و عمامه های انگلیسی بدهند.

چرا آنها علنی اصرار دارند که به مقدسات اهل سنت توهین شود و این آقایان شیرازی دنبال چه چیزی هستند؟!

دنبال این هستند که ما را از دشمن منحرف کنند و سنی ها را دشمن ما جلوه دهند و از آن طرف نیز بهانه ای برای داعشی ها درست کنند.

آناج: وقتی به کارنامه جمهوری اسلامی نگاه می کنیم شاهد صحت فرموده حضرت آقا مبنی بر حمایت های عملی ایران هستیم و می بینیم که بیشتر از اهل سنت حمایت شده است.

بیشتر دشمنی های نظام سلطه با ما به خاطر دفاع از آرمان های کشور فلسطین و دفاع از سوریه می باشد.

در بین کشورهای اسلامی دو تا کشور وجود دارد که بر روی آرمان های کشور فلسطین و روی جبهه مقاومت معامله نکرده است؛ یکی ایران است و دیگری سوریه.

الان کدام کشور عربی مسلمان در کنار برادران فلسطین است؟

همین دفاع از آرمان های کشورهایی چون فلسطین هم برکاتی برای ما دارد، همین الان مردمان غزه با فرهنگ مقاومت اهل بیت و مقدسات شیعه در برابر آن همه ظلم و ستمی که به آنها وارد می شود، مقاومت می کنند و تنها جایی که در فلسطین اشغال نشده و رژیم جعلی اسرائیل نتوانسته است وارد شود، غزه است، و این برکت مقاومت و دفاع ایران از این مردم مظلوم و آرمان هایشان است.

ما بر روی آرمان های کشوری چون فلسطین معامله نکردیم ولی همین کشورهای عربی به گفته خودشان مسلمان معامله کردند و حتی با عربیت خود هم معامله کردند، همین اتحادیه کشورهای عرب معلوم نیست موضعشان در کدام سمت و جهت است!

آناج: چرا فلسطین مسئله اصلی جهان اسلام است؟ مگر آزادسازی قدس شریف چه تاثیری در سرنوشت دنیوی و اخروی کشورها دارد؟

به خاطر اینکه صهیونیست ها آنجا را مرکز تحرکات و نفوذ خود قرار داده اند. چون نظام سلطه به سرکردگی آمریکا آنجا را مسئله اصلی می داند!

ما الان سه جبهه در مقابل اسلام ناب داریم. صهیونیسم یهودی، صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم تکفیری. خواستگاه این مثلث نقطه مرکزی جهان اسلام یعنی فلسطین می باشد.

چرا داعشی ها به عراق و شام تمرکز دارند؟ می خواهند یک حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی درست کنند.

از این جهت ما فلسطین را مسئله اصلی می دانیم چون خیلی ها نمی فهمند، چون آنجا که اسرائیل خیالش راحت شد، نوبت به کشورهای دیگر می رسد!

 اسرائیل بر روی مکه و مدینه هم ادعا دارد!

حتی خود اسرائیلی ها روی مکه و مدینه و حتی عراق هم ادعا دارند.

الان دو جریان تکفیری وجود دارد، جریانی که خودش را به اهل سنت چسبانده و جریانی که به تشیع خودش را گره زده است.

همین تکفیری ها در مبارزاتشان یک کلمه بر علیه اسرائیل صحبت نمی کنند و حتی کوچکترین حرکتی هم نمی کنند.

زمانی که اسرائیل غزه را با خاک یکسان کرد همین تکفیری ها گفتند مسئله اصلی ما غزه و فلسطین نیست!

ما اگر خیالمان راحت باشد از جانب فلسطین و بگوییم به ما چه! نمی شود. ما، هم سرنوشت هستیم. جهان اسلام به مثابه یک پیکره واحد هست.

لذا تشخیص مصالح و منافع ملی یک مطلب بزرگی است و بعضی منافع ملی را داخل مرزها می دانند، در صورتی که بسیاری از کشورها اینگونه فکر نمی کنند.

آناج: پس چرا جریانات انحرافی مذهبی، مسئله فلسطین را کنار گذاشته و بر روی اختلافات شیعه و سنی متمرکز شده است؟ ریشه این قضیه چه چیزی است؟

تفرقه افکنی. مگر ممکن است که کسی سایت ها و شبکه هایش در انگلیس قرار داشته باشد،دولت انگلیس به آنها کمک کند، آنها نیز بر علیه اسرائیل، استکبار صحبت کنند و انگلیسی ها چیزی به آنها نگویند؟! افراطی گری فقط برای تفرقه افکنی است. این چه نفعی دارد که من سنی را دشمن خودم بدانم؟ کدام بخش تقویت می شود؟ چه سودی دارد؟ شیعه تقویت می شود؟ اینکه ما بهانه به دست داعشی ها بدهیم و سر یک شیعه بریده شود سودمند است؟! نخیر. همه ما در قبال خون ریخته شده یک شیعه مسئولیم.

جنگ دورن تمدنی و ایجاد دو قطبی

یک نکته سیاسی نیز در این قضیه وجود دارد. آمریکایی ها از نظریه جنگ تمدن های ساموئل هانتینگتون عبور کرده است و بحث جنگ های درون تمدنی را مطرح کرده اند. این شدنی نیست مگر اینکه یک دو قطبی بسازند. اگر فقط یک قطب سلفی گری باشد که دعوایی پیش نمی آید.باید در طرف مقابل یک نیرویی وجود داشته باشد که نیروها مسلمین جذب این دو قطب و دعوا با هم شود. یعنی شیعه ای که حس جهادی دارد به طور اشتباه به بیت شیرازی متصل شود و سنی نیز به سلفی گری و پس از آن این دو قطب انرژی خود را صرف دعوا با یکدیگر بکنند. دعوای این دو قطب و تحلیل رفتن نیروی مسلمین سبب تقویت چه کسی می شود؟ سود این قضیه فقط به اسرائیل بر می گردد و بس. به این می گویند جنگ های درون تمدنی.

فضا را بر مسلمانان فرانسه تنگ کردند

الان در فرانسه نگاه کنید که به خاطر رفتار دو نفر تهی مغز که شاید خودشان نیز نفهمیدند که چه کار کردند و در چه پازلی بازی کردند، چه فضایی درست کردند؟ فرانسه تبدیل به یک پادگان نظامی شده است. همین فضا را ایجاد کردند تا عرصه را بر مسلمانان فرانسه تنگ کنند. بغض از مسلمین و اسلام هراسی را به مردم فرانسه تزریق می کنند.

ارائه تصویر خشن از اسلام،نیاز غرب برای مواجه با موج عظیم اسلام گرایی

داعشی ها را به عنوان مسلمان معرفی  می کنند و از آن بهره برداری لازم را می کنند. می خواهند موج اسلام گرایی در اروپا را متوقف کنند. به جوانان می گویند ببینید این از شیعه که خودش را با قمه می زند و چه بلاهایی سر خودش می آورد و آن هم از سنی که سر می برد و رو سایت ها قرار می دهد. تصور کنید اگر دنیا به دست این افراد بیفتد چه می شود! لذا کسی که علنا به مقدسات سنی ها توهین می کند و کسی که سر می برد در حقیقت یک کار را انجام می دهند و آن تکمیل پازل دشمن است! لذا یک هدف خاص دارند و آن ارائه یک تصویر خشن از اسلام است. نظام سلطه به شدت نیازمند چنین چیزی است.

آناج: در طول تاریخ از زمان صدر اسلام تا امروز مشاهده می کنیم یک سری از بزرگان جامعه و افرادی که در مراتب عالی تحصیلات حوزوی و دینی هستند، بصیرت لازم را ندارند. توان تحلیل سیاسی ندارد. متوجه نیست که بیتش تبدیل شده به محل نفع آمریکا و انگلیس. از ابوموسی اشعری گرفته تا روحانیونی که تا امروز وجود دارند. ریشه این کم توانی در تحلیل را در کجا می بینید؟

ریشه تمام اینها دنیاطلبی است. یعنی یک حس خودبرتربینی است. می گویند ما تشخیص نمی دهیم. خب اگر ساده ای و تشخیص نمی دهی چرا تابع افرادی نمی شوید که تشخیص می دهند. علمدار کیست؟ ولایت. خب چرا تبعیت نمی کنید؟

علم درک مفهوم است و بصیرت قدرت تشخیص مصداق

مثلا ابوموسی اشعری از بزرگترین ملاکین زمان خودش بود. اینطور نبود که تشخیص نمی دهد. تشخیص داد. لکن با حس دنیا طلبی و خود برتر بینی دید منفعت خودش در طرف داری از معاویه است. یا شریعتمداری. می خواست یک سهم خواهی بزرگ در رهبری داشته باشد. می گفت استاندار آذری ها را من باید انتخاب کنم.خب چرا؟! کشور که دو تیکه و سه تیکه نمی شود که هر قسمتی برای خودش رهبری داشته باشد! بنابراین باید توجه کنیم فرق است بین علم و بصیرت. علم درک مفهوم است اما بصیرت تشخیص مصداق است. بصیرت هدیه خدا است. بصیرت علاوه بر علم است. هذا بصائر من ربکم. باید یک حس خیرخواهانه نسبت به ولی امر و جامعه اسلامی باید باشد تا خدا به آن بصیرت را هدیه بدهد. بتواند دوست و دشمن را تشخیص دهد.

آناج: در استان ما این جریان ریشه دوانده است؟

ریشه ندوانده است اما سعی دارند که این اقدامات را انجام دهند. همانطور که در محرم شاهد بودیم به برخی از هیئت ها پول دادند یا در برخی مراسمات، سخنران و مداح های مشخص آوردند تا اینکار را انجام دهند، تا به مردم بگویند عزاداری یعنی این. یعنی خشن عزاداری کردن. جالب اینجاست که بعضی از افراد را مورد هجمه قرار می دهند که بسیار عجیب است! مثلا حضرت آیت الله بهجت را به شدت مورد هجمه قرار می دهند.شهید مطهری را مورد هجمه قرار می دهند. آیات عظام سبحانی و مکارم شیرازی را همینطور.

در خصوص مقام معظم رهبری که دیگر مشخص است. هر کسی که روشنگری می کند و جز یاران انقلاب، امام (ره) و آقا بوده اند را مورد هجمه قرار می دهند.

آناج: حضرت آقا در دیدار اخیر بر روی نقش روشنگری نخبگان خیلی تاکید داشتند. در این خصوص چه اقداماتی صورت گرفته است؟

ما در سخنرانی ها در مناطق مختلف و شهرستان ها، برای مردم و بسیجی ها روشنگری خوبی علی الخصوص در ایام محرم در این زمینه انجام دادیم. نمایندگی هم به دنبال این است که خط ناب امام و رهبری را که اسلام ناب است تبیین کند. بگوییم پرچمدار را که نگاه کنید و خودتان را با او تنظیم کنید دچار اشتباه نمی شوید.

خوبی ولایت این است که کسی هم عرض او قرار ندارد

بعضی ها می گویند خب فلان آقا که سابقا با ولایت هم سطح بوده اند حرف دیگری می زند، اما ما می گوییم که اصلا خوبی ولایت این است که دیگر کسی هم عرض او نیست. نمی شود که آدم کسی را به عنوان ولی امر مشخص کند ولی سراغ شخص دیگری برود. همه باید زیر یک خیمه باشیم و ستون این خیمه ولایت است و لاغیر. اگر نگاهمان فقط به ولایت باشد دیگر جنگ های درون تمدنی غرب نتیجه بخش نخواهد بود. لذا روشنگری یعنی اینکه بفهمی که دوست واقعی کیست و دشمن واقعی کیست. وحدت یعنی همین. یعنی بر روی اشتراکات تاکید کنیم. کسی نمی گوید شیعه سنی بشود و بالعکس. آن یک موضوع دیگری است که بحث های علمی خاص خود را در مجامع علمی می طلبد و یک بحث درون خانوادگی است.

دعوت به وحدت بدون مشخص کردن محور وحدت، دعوت به تفرقه است

اما یک نکته مهم نیز وجود دارد. دعوت به وحدت بدون تاکید بر محور وحدت، دعوت به تفرقه است. این یعنی تفرقه. این دعوت به وحدت یعنی بیاید با من یکی بشوید. این به تفرقه می انجامد. اصلیترین و اولین محور وحدت، وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) و بعد از آن اهل بیت (ع) است که هم برادران اهل سنت ذکر کردند و شیعه هم که به وفور به حدیث ثقلین اشاره کرده اند. من کتاب و عترت را باقی می گذارم. عمر من که دائم نیست. بلکه جریان توحید که مظهر آن قرآن است وقتی کامل اجرا می شود که به کتاب و عترت رجوع بشود. پیامبر (ص) هم نفرمود که بین این دو جدایی نیاندازید، بلکه فرمود این دو از هم جدا نشدنی هستند تا در حوض بر من وارد شوند. در زمان غیبت نیز مظهر عترت ولایت فقیه است. پس اگر کسی به وحدت دعوت کند و محور را مشخص نکند که می شود تفرقه. باید دور چه کسی جمع شد؟

ما در حمایت از مظلوم، مذهبمان را دخالت ندادیم

لذا بنا به فرموده حضرت آقا ما فقط حرف نزدیم بلکه از برادران اهل سنت حمایت عملی انجام دادیم. ما در دفاع از مظلوم اصلا مباحث مذهبی را دخالت ندادیم. شما نگاه کنید که سوریه غالبا سنی هستند. در غزه عده معدودی شیعه هستند. اما می بینید که جمهوری اسلامی تنها کشوری است که حمایت واقعی و عملی از این مناطق به عمل آورده است. انقلاب ما انقلاب اسلامی است نه انقلاب شیعی. دایره آن به وسعت تمام جهان اسلام است. درست است که از یک کشور شیعی شروع شد، اما در هدف گذاری منافع تمام جهان اسلام مورد نظر قرار گرفته است. لذا باید تشخیص دهیم که دوست واقعی کیست و دشمن حقیقی کیست تا حول مشترکات و منافع مشترک و محور وحدت، وحدت داشته باشیم.

نویسنده
احمد مظفری
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *