زمانی که مادر شهید شریف زاده جهت تجلیل از برادر شهید بیضایی به روی سن می رفت حضار تمام قد به پای این مادر شهید برخواستند و ادب فرزندان آذربایجان به مقام مادر شهید را به نمایش گذاشتند.
تجلیل بعدی از طرف همسر سردار شهید علی تجلایی بود از همسر شهید مدافع حرم محرم علیپور؛ زمان ۲۵ اسفند ۶۳ را تا ۷ اردیبهشت ۹۳ کشانده است تا در این لحظه دو شیر زن را با یک نشان افتخار در کنار هم قرار دهد.
همسر شهید علیپور گفت: همسرم می دانم همیشه آروزی شهادت در سر داشتی و برای رسیدن به این آرزویت صبورانه تلاش می کردی و با خدای خود عهد بسته بودی که در راه سرخ حسین (ع) گام برداری.
واقعیت وجودی تو فراتر از ظاهر نظامی ات بود
وی ادامه داد: بر خلاف تصور همه که تو را فردی نظامی و خشن می دانستند من لطافت های روحی ات را دیده بودم؛ واقعیت وجودی تو فراتر از اینها بود..
وی افزود: تو در ارائه ی خوبی ها یک الگوی واقعی بودی برای همین است که محبتت در دل همه جا دارد و شهادتت دل همه را می سوزاند.
همسر شهید با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با شهادت اذعان کرد: شهادت مرگ انسانهای زیرک و هشیار است که نمی گذارند این جان مفت از دستشان برود.
مولودی خوانی توسط گروه تواشیح در ادامه ی برنامه صورت گرفت و تجلیل بعدی را جانباز ۷۰ درصد نصیر اوغلی از خانواده ی شهید کنعانی به جای آورد.
برادر شهید به نمایندگی از خانواده پشت تریبون قرار گرفت و گفت: علی نگران کشورهای اسلامی بود، از جنگی که آمریکا در سوریه و لبنان آغاز کرده بود و می خواست امتدادش را در عراق و ایران اجرا نماید.
وی ادامه داد: برای همین روزی با پدر نشست و از وضع وخیم کشورهای اسلامی درگیر با جنگ گفت و تصمیمش را برای رفتن اعلام کرد.
وی افزود: در همان جا از پدر خواست برایش دعا کند که اگر تقدیر است که باز گردد و اگر نه فقط شهادت را برایش بخواهد، نه اسارت و جانبازی را.
تربیت فرزندانش را به امام رضا واگذار کرد
کنعانی متذکر شد: از همان اولین لحظه ی رفتن آینده اش را می دانست چه می شود، زیرا در آخرین سفر زیارتی به مشهد مقدس تربیت فرزندانش را به امام رضا (ع) واگذار کرد.
برادر شهید یادآور شد: وقتی از قامت رشید علی تنها دوپای سوخته برایمان آوردند، دیدم که خدا چه زیبا دعای بنده ی خود را اجابت می کند.
عبدالصمد امام پناه؛ آشنای گمنام
شاید کمتر کسی که د محفل شده حاضر بود، چهارمین عکس روی سن را می شناخت. شهید به نام عبدالصمد امام پناه؛ تجلیل از پدر شهید و قرائت بخشی از وصیت نامه اش باعث شد حضار کمی بیشتر این شهید گرانقدر را که سالها گمنامانه در وادی رحمت آرمیده است، بشناسند.
شهید عبد الصمد به مدت ۸ ماه در جبهه ها لبنان جنگید و یک دستش را در راه دفاع از اسلام به پیشگاه احدیت تقدیم کرد و در تاریخ ۱۳۷۵/۱/۲۶ در سنّ ۲۷ سالگی ملکوت را مقابل چشمانش دید و با آغوش باز پذیرایش شد، ولی بر آستان حضرتش بی سر و بی دست باید رفت. او ابایی نداشت و سر و دست را با کمال میل تقدیم کرد. پیکر مطهرش را ۵ روز بعد به خانواده اش تحویل داده و در گلزار شهدای وادی رحمت به خاک سپردند.
در پایان حاج روح اله محمدی با نوای دلنشین خود دلهای حاضران را کربلایی کرد و نوای لبیک یا حسین(ع) و کلنا عباسک یا زینب (س) در تالار معلم طنین انداز شد.