به گزارش آوای ورزقان به نقل از جمعیت هلال احمر آذربایجان شرقی، حادثه زلزله ۲۱ مرداد ماه سال ۱۳۹۱ ارسباران  علی رغم تلخی ها و اندوه از دست دادن عزیزان برای آسیب دیدگان ،گواه خوبی بر اتحاد و همدلی موجود در میان آحاد  مردم عزیز بود که بر اساس آموزه های دینی به کمک آسیب دیدگان شتافتند.
در این میان عوامل امدادی بخصوص امدادگران هلال احمر تجاربی خوبی کسب کردند که نقش مهمی در امدادرسانی ها به  حوادث بعد از زلزله ارسباران داشت .در آستانه چهارمین سالگرد وقوع این زلزله بسراغ تعدادی از امدادگران سخت کوش هلال احمر که در امر امدادرسانی به زلزله زدگان نقش آفرینی کرده اند رفته ایم . باهم صحبتهای  نجاتگر جمعیت هلال احمر  شهرستان ورزقان حسین امان زاده  را مرور می کنیم.

–  با سلام لطفا خودتان را با ختصار معرفی فرمایید
اینجانب حسین امان زاده متولد ۱۳۶۸/۷/۷ دارای مدرک تحصیلی کارشناسی در رشته مدیریت صنعتی حدود ۷ سال که بصورت نجاتگر فعال در جمعیت هلال احمر شهرستان ورزقان فعالیت می کنم.

–  درامدادرسانی به  زلزله زدگان سال ۹۱  ارسباران چه نقشی داشتید؟
در زلزله ارسباران بعنوان نجاتگر بصورت شبانه روزی جهت امدادرسانی و توزیع ست غذایی و غیره به هموطنان ولایت مدار و فهیم شهرستان ورزقان فعالیت می کردیم.

–  چگونه از وقوع  زلزله اطلاع پیدا کردید؟
همین طور که شما هم می دانید ما از خود شهرستان ورزقان هستیم و خودمان نیز زلزله را با تمام وجود  حس کردیم و سریع در هلال احمر جمع شده تیم بندی کردیم عازم روستاها شدیم.

–  بعد از چند ساعت از وقوع زلزله در روستاهای زلزله زده حضور یافتید ؟
حضور هر یک از ما امدادگران در روستاهای زلزله زده بستگی به فاصله آن روستاها از مرکز شهرستان داشت بعضی ها در نزدیکی شهر بودند و بعضی ها کمی فاصله داشتند اما در کل با تلاش دوستان و امدادگران عزیز توانستیم در اسرع وقت در سر صحنه حضور یابیم و به حادثه دیدگان عزیز خدمت کنیم وگرفتاران در آوار ها را  نجات دهیم.

–  نحوه ساماندهی و اعزام نیروها ی هلال احمر چگونه بود؟
در حداقل زمان و بدون وقفه در سر حادثه حضور یافتیم.

–  فرمانده عملیات امداد و نجات در منطقه شما کدام مسئول بودند؟
در اوایل زلزله با فرماندهی رییس وقت شعبه جمعیت هلال احمر شهرستان ورزقان عازم شدیم.

–  با چه صحنه هایی  در مناطق زلزله زده مواجه شدید؟-  افراد حادثه دیده در چه وضعیتی بودند.
در زلزله ارسباران انواع مصدوم داشتیم . فوتی، جراحت، ایست قلبی، قطع عضوی و به اکثرانها هم شوک وارد شده بود و ترسیده بودند.

–  خاطره‌هایی که  از آدم‌هایی که نجات دادید و… و اتفاقات خاصی که افتاده بفرمایید؟
از زلزله ارسباران خاطرات تلخ و شیرین زیادی داریم تلخترین خاطره زلزله ارسباران برای اینجانب بعد از زلزله با یک خانواده مواجه شدم که گریه و زاری می کرد نزدیک شدم و پرسیدم چی شده ؟گفت بابام ؟هی فریاد می زد بابام ؟رفتم در آوردم دیدم علایم حیاتی نداره و تموم کرده بعد رفتم به همسایه هاش کمک کنم بعد رهاسازی مصدومین آمدم توی  اداره جهت توزیع چادر تو اداره گفتم باید اول یه روستا هست که اونجا باید ببریم اونجا واجبه بالاخره چادر و پتو و … بار کردیم بردم در اونجا به اون خانواده اول یه چادر زدم تا کودکان اون خانواده اذیت نشن و خاطرات زیادی هست اما نمی توان همش را گفت.

–  این عملیات چه سختی هایی داشت؟ چند روز طول کشید تا حادثه دیدگان به وضعیت نسبی مناسبی رسیدند؟
در زلزله ارسباران کلیه عملیات‌ها سخت و دشوار بودند هم از لحاظ روحی اذیت می شدیم و هم از لحاظ جسمی .
از لحاظ روحی: بعضی ها عزیزاشونو از دست داده بودند ناله و زاری می کردند ما هم بالاخره ابراز همدردی می کردیم و تو غمهاشون شریک می شدیم.
از لحاظ جسمی:تو اون موقع بصورت شبانه روزی کار می کردیم و بدون استراحت تا بتوانیم به همنوعان عزیز خدمت کنیم در مقابل خستگی و بی خوابی ما رو اذیت می کرد.

–  نظر افراد زلزله زده در مورد خدمات هلال احمر؟
اون سوال را باید از مردم عزیز و ولایت مدار شهرستان بپرسین اما تو نظر سنجی که بعد از زلزله داشتیم خدا رو شکر همه رضایت کامل داشتند.

–  نحوه ساماندهی و توزیع کمکهای مردمی ؟
نحوه توزیع وسایل خدا رو شکر طوری برنامه ریزی کرده بودیم که نگذاشتیم زلزله زدگان اذیت شن با برنامه و نسبت به نیاز هر روستا وسایل می بردیم.

–  تجربه‌هایی که  از زلزله به دست آوردید؟
در مورد تجربه بگم که من خیلی مطالب نه تنها در مورد زلزله بلکه در مورد سایر بلایای طبیعی مطالعه کرده بودم تو زلزله ارسباران مبحث زلزله رو بصورت عملی اجرا کردم.

–  حرف پایانی.
من از تمامی دوستان و امدادگران شهرستانهای همجوار و استان و سایر استان ها نهایت تشکر را دارم و بخصوص مردمان دوست که از تمامی اقشار از همه جای ایران در منطقه حضور یافتند و ابراز همدردی کردند قدردانی می کنم و از طرف مردم شهرستان برای همه مردم عزیز ایران آرزوی عاقبت بخیری می کنم و خدا رو شاکرم که شرمنده مردم شهرستان نشدیم.