به گزارش آوای ورزقان به نقل از آناج، یادم میآید آن روز برای تماشای دیدار تراکتورسازی و راه آهن به ورزشگاه یادگار امام رفته بودم. ماه رمضان بود و ما – من به همراه چند تن از دوستان دانشگاه – برای اینکه از ابتدا بازی را تماشا کنیم مجبوراً افطاری خود را توشه راه کرده و عازم ورزشگاه شدیم. با این پیشینه که تراکتور پس از ۸ سال به لیگ برتر بازگشته بود و در مقابل راه آهن بازی چهارم خود را انجام میداد و همچنین در سه بازی قبلی خود فقط یک بار در خارج از خانه برده بود، در مسیر ورزشگاه به دوستانم میگفتم که اولین پیروزی خانگی خود را جشن خواهیم گرفت.
این برای دومین بار بود که با صعود و بازگشت تیم به لیگ برتر به ورزشگاه میرفتم چراکه بازی دوم تراکتورسازی با ذوب آهن که از قضا قبل از ماه رمضان بود، در ورزشگاه بودم. به ورزشگاه رسیدیم، حدود یک ساعت به بازی مانده بود و هواداران زیادی آمده بودند و ورزشگاه هم مملو از جمعیت بود اما کاملا پر نشده بود. به همراه دوستانم در یکی از سکوها مستقر شدیم و منتظر اذان بودیم تا افطار کنیم. اذان از بلندگوی ورزشگاه پخش شد و ما روزه خود را با غذایی که برده بودیم باز کردیم. پس از آن به زمان آغاز بازی که نزدیکتر شدیم ورزشگاه پر شد تا به آن روز چنین جمعیتی یک جا ندیده بودم و خیلی برایم تازگی داشت و هیجان انگیز بود.
بازی که شروع شد تراکتور با سبک تیکی تاکای آن روزهای خود راه آهن را وادار به دفاع کرد. با اینکه تراکتورسازی از لیگ دسته یک آمده بود اما یک سر و گردن از حریفان بالاتر بود و این را در بازیهای قبلی خود علیرغم اینکه نتایج خوبی نگرفته بود، به خوبی نشان داده بود. برخلاف جریان بازی راه آهن از روی یک ضربه کرنر و ضربه سر عیسی ترائوره بازیکن سیاه پوست خود به گل رسید. گلی که هیچ کس انتظار آن را نداشت و مثل آب سرد بر پیکر ما بود و شعار عیبی یوخ را در ورزشگاه طنین انداز کرد. اشتباه نکنم این اولین عیبی یوخ تاریخ بازیهای تراکتور در لیگ برتر بود که بعدها به فرهنگی والا برای این تیم تبدیل شد.
در نیمه اول تراکتور هرچه زد به اصطلاحی به در بسته خورد و نیمه اول با همان یک گل به پایان رسید. با شروع نیمه دوم بازهم تراکتور با تشویقهای هواداران بازی را در دست داشت اما قادر به باز کردن گره بازی نبود. دقیقه ۸۰ بازی که شد دوستانم گفتند تغییر این نتیجه به معجزه نیاز دارد و برای اینکه راحت از ورزشگاه خارج شویم از همان دقیقه صندلی خود را ترک کرده و راه خروج از ورزشگاه را در پیش گرفتیم. هنوز به در خروجی نرسیده بودیم که ورزشگاه منفجر شد؛ تماشاگران با هیاهوی زیاد فریاد گل سر میدادند. آری تراکتور گل تساوی را زده بود و ما کنجکاو که چه کسی این گل را زد. آن موقع اینترنت فراگیر نشده بود و کمتر کسی به آن دسترسی داشت و اخبار را نهایتا از پای تلویزیون پیگیری میکردیم و به همین دلیل شناختی از کرار نداشتم، فقط میدانستم که تراکتور یک بازیکن عراقی جذب کرده است. با شنیدن نام کرار تعجب کردیم چون او را نمیشناختیم و از آن گذشته موقعی که در ورزشگاه بودیم در بازی حضور نداشت که به این علت تعجب برانگیز بود. بگذریم با اصرار دوستانم برای اینکه راحت ورزشگاه را ترک کنیم به راه خود ادامه دادیم که چند دقیقه نگذشته بود بازهم ورزشگاه منفجر شد. حال برگشتن نداشتیم چون مسافت زیادی را طی کرده بودیم و فقط فهمیدیم که بازهم گل را کرار زده است گویا این بازیکن منتظر خروج ما از ورزشگاه بود تا به بازی بیاید و کاری کند کارستان.
با این حال آن بازی تمام شد و به تاریخ پیوست و تماشای زنده گلهای تراکتور نیز از دستمان در رفت اما خاطره کرار با بازگشت روز گذشته خود به تراکتورسازی برای ما زنده شد. او در آن بازی و خیلی از بازیهای دیگر ناجی تراکتور شد و امیدواریم که در فصل جدید هم ناجی تیم باشد.
به قول آجورلو: همه باهم با اتحاد و همدلی پیش بسوی قهرمانی در لیگ برتر …